نتایج جستجوی عبارت «دو گردان نیروی دیگر» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
زندگینامه جانباز سید صدرالدین ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید صدرالدین ابطحی فرزند سید ابراهیم، در تاریخ 10/5/1341 در خانواده‌ای از سادات ابطحی، مذهبی و متدین در روستای دهمورد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را از طریق نهضت سواد آموزی فرا گرفت و همزمان به فعالیتهای کشاورزی در کنار خانواده مشغول گردید.‌ برای گذراندن خدمت مقدس سربازی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و پس از اتمام دوره آموزشی عازم میادین نبرد حق علیه باطل شد. در جبهه همراه با دیگر رزمندگان اسلام مردانه با متجاوزین...
اعزام به اهواز جهت کمک به رزمندگان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
در سال 1367 یک گروه 12 نفری از بانوان شهرستان نی‌ریز به اهواز اعزام شدند. از این تعداد 8 نفر از شهر نی‌ریز و 4 نفر از شهر آباده طشک بودند که اسامی آنان به شرح ذیل می باشد: 1- جهان خانم حسین زادگان: مادر شهیدان حبیب، محمد رضا و محمد حسین کردگاری 2- مخمل خارچین: مادر شهید ماجدی 3- نجیبه مرتضایی: خواهر شهید غلام مرتضایی 4- گل جان محمد جانی 5- صغری امینی 6- زینب زارع پیشه 7- بی بی گل معدلی 8- زهرا شاکر 9-...
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید حسین علیخانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسين عليخاني »
بسم‌الله الرحمن الرحیم چون من راه حق و حقیقت را انتخاب کرده‌ام. با این راه، توشه آخرت جاودانه خود را مهیا می‌سازم و می‌روم تا با نثار جان خود به میعادگاه عاشقان الله بپیوندم و در راه اسلام و قرآن با دشمنان اسلام مبارزه کنم؛ زیرا سرور آزادگان حسین بن علی (ع) و ۷۲ تن از یارانش جان خود را در این راه نثار کردند. ننگ است کسی که توان جبهه رفتن را داشته باشد و به جبهه نرود....
شهدا سال 60 -نامه شهید محمد علی اشتیاقی به خانواده اش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد محمد علي اشتياقي »
بسم الله الرحمن الرحیم و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً کثیراً وسعه و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله عفوراً رحیما. بنام خداوند بخشنده مهربان هر کس در راه خدا از وطن خویش هجرت کند (از آوارگی و غربت نیندیشد) در زمین پهناور خدا برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت و هرگاه کسی از خانه خویش بیرون آید و در...
گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند‌. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت ‌‌می‌کردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
اعطای هدایا و لوازم ازدواج به جبهه‌ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
آقای غلامرضا کاویانی در ادامه از اعطای هدایای ازدواج از جمله حلقه‌های نامزدی، زیورآلات و حتی گوسفندی که جلو پای داماد و یا عروس قربانی می‌نمایند به جبهه می گوید: (4-KAVIANI-7) " ... ما چند مورد داشتیم عروسها و دامادهایی که انگشتری طلایی که برای ازدواج خود تهیه کرده بودند را به من تحویل دادند تا پس از تبدیل به پول به حساب جبهه واریز نمایم. مخصوصا" دو مورد یادم است که در زمان مراسم ازدواج دنبال من فرستادند...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون.1 ( قرآن کریم) اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد، ما ایستاده ایم . ( امام خمینی ) هم اکنون که ما انقلاب کردیم، باید آنرا ادامه بدهیم وگر نه انقلابمان مانند اکثر انقلابهای جهان محکوم به مرگ و نابودی است. فقط باید تکیه ما به یک چیز باشد، آن هم الله. تنها انقلاب کافی نیست بلکه باید آنرا نیز نگهداریم. حال که رژیم...
زندگینامه جانباز حسین خاوندی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
به قلم خودش اینجانب حسین خاوندی فرزند محمد، در تاریخ 20/2/1346 در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز متولد شدم. دوران کودکی را در محیط گرم خانواده در بین خواهران و برادرانم سپری کردم. با توجه به این که پدرم در تشکیلات مذهبی مساجد شرکت فعال و نمایندگی نشریات مذهبی مانند مکتب اسلام را بر عهده داشت‌، یکی دوبار در زمان طاغوت تحت تعقیب قرار گرفتند. گاه‌گاهی عوامل حکومتی مشکلاتی را برای خانواده ما به وجود می‌آوردند که انعکاس این...
وحشت در صعود از نردبان متری
دانشنامه دفاع مقدس »
یکی از رزمندگان نقل می کند: اسفند ماه سال 1361 در اطراف شیراز مشغول آموزش نظامی جهت اعزام به جبهه بودیم. یکی از تمرینها و آموزشها بالا رفتن از نردبانی به ارتفاع 15 متر بود. بایستی از یک طرف آن بالا می‌رفتیم و از طرف دیگر پایین‌می‌آمدیم. وقتی‌‌که افراد به بالاترین قسمت می‌رسیدند؛ نردبان تکانهای شدیدی‌ می‌خورد و آنها دچار ترس و وحشت می‌شدند. پاسداری که متصدی آموزش بود، در پایین ایستاده ‌‌و بطور مکرر می‌گفت: یا الله...
زندگینامه جانباز الله مراد مقصودی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
الله مراد مقصودی فرزند حسین، در تاریخ 17 مردادماه سال 1335 در شهر آباده‌طشک از توابع شهرستان نی‌ریز بدنیا آمد. او در خانواده‌ای متدین پرروش یافت. وی بعلت فراهم نبودن شرایط تحصیل نتوانست به تحصیل بپردازد و از دوران کودکی سعی نمود تا به خانواده کمک نماید، به همین خاطر به شغل کشاورزی پرداخت. ایشان مدتی در شهر اصفهان مشغول به کار شد و در سال 1357 در جلسات محرمانه نیروهای حزب الله شرکت می‌نمود و در راهپیمائی‌ها...